جدول جو
جدول جو

معنی حرام روده - جستجوی لغت در جدول جو

حرام روده
روده ی بزرگ حیوانات
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از حرام زاده
تصویر حرام زاده
فرزندی که از ازدواج غیر شرعی به وجود آید، ناپاک زاده، فرزند نامشروع، کنایه از بدذات، حیله گر و فتنه انگیز
فرهنگ فارسی عمید
کسی که با مال حرام امرار معاش می کند و رزق وروزی خود را از راه ناروا به دست می آورد، کنایه از فقیر، نیازمند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کرم روده
تصویر کرم روده
نوعی کرم حلقوی شکل با زندگی انگلی که در رودۀ انسان و حیوان زندگی می کند، آسکاریس، اسکاریس، کرم معده
فرهنگ فارسی عمید
(حَ)
آنکه رزق مقسومش ضایع و تباه گردد. تنگ روزی:
می ده که من حرام روزی
خونابه خورم کدام روزی.
نظامی (الحاقی).
، آنکه از حرام اعاشه کند. آنکه از حرام هزینه کند
لغت نامه دهخدا
(حَ شَ / شِ)
حرام خوار. نمکحرام. (غیاث) ، دشنامی است، یعنی کسی که از قوت حرام و غیرمشروع پرورش یافته باشد
لغت نامه دهخدا
(دَ)
ممنوع بودن. محظور بودن. محرم بودن. منهی عنه بودن:
راست خواهی نظر حرام بود
برچنین روی و باز بر دگری.
سعدی.
بر آنکس بود زندگانی حرام
که او را نماند پس از مرگ نام.
امیرخسرو.
- حرامش باد، بر او گوارا مباد (نفرین است) :
اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد
که از صفای درون با یکی نظر دارد.
سعدی.
نظر بروی تو انداختن حرامش باد
که جز تو در همه عالم کسی دگر دارد.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(نَ دَ / دِ)
وتری که آواز بم دهد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
نام ناحیتی است به چغانیان، و وشجرد از اعمال آن است: ابوریحان بیرونی در وصف جمست گوید: و در آن معدنی پیدا شد در وشجرد از حدود چغانیان در ناحیه یی که به رام رود شهرت داشت، (الجماهر فی معرفه الجواهر ص 194)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دراز روده
تصویر دراز روده
پر حرف پر گوی وراج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرام ریزه
تصویر حرام ریزه
زراندک پول کم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرام بودن
تصویر حرام بودن
ممنوع و محظور بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ورم روده
تصویر ورم روده
آماس روده
فرهنگ لغت هوشیار
حرام لقمه، حرام روزی، ناپاک، محیل، حیله گر
فرهنگ واژه مترادف متضاد